دختر لر

خیلی وقته ننوشتم.دلم برای این خونه تنگ شده بود.روزای زیادی گذشتن اما من هنوز عاشقم....

عاشق مردی به نام س.ی.ا.م.ک

دختر لر...

امروز داغونم....دیروز هم همینطور داغونیام برای کسی هست که تموم عشقم و امیدم و آرزوم بود....اما آیا منم برای اون اینطور بورم؟؟؟؟ مهربون سیامک من رفت سوی یکی دیگه.کنار منم بودا ولی کنار اونم بود....منو دختر لر...ادامه مطلب

روزای سختی رو دارم میگذرونم.عشقی رو توی قلبم پروروندم و همچنان به سیامک ایمان دارم و به حرفاش اطمینان.گاهی دلم میخواد خفش کنم،گاهی ببوسمش.دلم میخواد داد بزنم تا کمی آروم شم.این حال و روز بد رو هیچوقت تجربه نکرده بودم.فکرنمیکردم اینقدر عاشق باشم...اینقدر شیدا......

دختر لر...

ایمان من به سیامک همچنان ادامه داره.این مشکلات باعث شد بهم نزدیکتر بشیم.عشقم بیشتر شده بهش و روز به روز از غم فراقش دیوونه تر میشم.هیچ کسی غیر از اون به چشمم نمیاد و این عشق نگرانم میکنه!!!بعد اینهمه قضایای عجیب و غریب اینهمه عشق و اعتماد جایزه آیا؟؟؟؟!!!!

ولی سیامک بدون که عاااااشقتم

دختر لر...

چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم....بوی یاس دیوونه کنندس.عاشق این بو هستم.عاشق گلای قرمزی هستم که تو بچگیهام از توحیاط خاله میچیدم.عاشق روزای بچگی.......

دختر لر...

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات_نظر نامه رسان من وتوست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه ای بسا باغ و بهاران که که خزان من و توست این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل هر کجا نامه ی عشقست نشان من و توست سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر وه از این آتش روشن که به جان من و توست. دختر لر...ادامه مطلب

خوابهای این شبهای من: شب بود.باید به خیابون میرفتم.ازعمد روسریمو نبردم وتوی دل شب موهامو سپردم به دست باد و از جریان باد لا به لای موهام کیفورمیشدم.خرامان خرامان حرکت میکردم و عشق میکردم از اینکه موهای بلندم باز هستن و مجبور نیستم با روسری بپوشونمشون!صبح هم یه عده ای اومدن تا بد حجابها رو بگیرن ومنم دنبال سوراخ موش بودم!!! هعیییییییییییییییی خدا.....ببین چه چیزایی اینروزا برای من وامثال من شده آرزو!اینکه موهام دور و برم ریخته باشه نه زیر روسری و مقنعه وچارقد!!!تموم افتخار و زیبایی یه زن به موهاشه که ................   ++++سنجد من گم شده بود!!!!!!!!!وای چه حس بدی.اینقد دختر لر...ادامه مطلب

دلم یه بابا میخواد.....

یه بابایی که تموم  دنیاش دخترش باشه،مثل مهندس؛

یه بابایی که ولنتاین یادش بمونه و برای دخترش کادو بخره ،مثل مهندش؛

یه بابایی که حواسش نباشه وگردنبندش از تو پیرهنش بیرون بیاد و اسم دخترش روش حک شده باشه،مثل مهندس؛

یه بابایی که تموم زندگی وعشقش خلاصه بشه توی دخترش،مثل مهندس؛

من خودم الان یه مادرم ،اما هروقت این کارای مهندس رومیبینم یاد پدری میفتم که ............

کاش منم بابا داشتم،یه بابایی مثل مهندس....اینروزا دلم عجیب هوای پدر داره.

دختر لر...

حال دلم خوب است اما تو باور نکن.....

+++++تو دلم همیشه هستی،پیش روم اگه نباشی!!!!

 

دختر لر...

محل کارم عوض شد.....

دیگه باغچه رویاییمو نمیبینم.چون اینجا پر از دیوار و فایل و کمد وکشو هست....خوشگلن اما هنوز برام غریبن.پنجره ازم دوره.دلم کمی میگیره.سماور این طبقه هنوز راه نیفتاده واز نوشیدن چای هم معذورم.این طبقه از محل کار شده تکنولوژی و دیزاین....همین

دختر لر...